فرهنگ لغت زنگانی(زنجان).
سه شنبه 1 دی 1394
12:52
0باخیش
باناتماخ :مال کسی را بی اجازه و درجلوی چشم او صاحب شدن.
بستان اولماخ: آسیب دیدگی شدید
بومبالاماخ:استفاده بیش از حد از ماده غذایی درداخل نان
بوغوشماخ :کتک کاری درحد مرگ
کچه بورک: کنایه از انسان احمق
ندیم: فردی که خود را درکارهای بزرگترها دخالت میدهد وهمه جا اظهار نظر می کند
بزنماخ: خودنمایی
بالا:پسرخوشگل. ( تلفظ صحیح این کلمه فقط تخصص بچه های زنجان است)
تولکی باشغولاخ:اگرفرد ندیم (توضیح آن دربالا آمده است) مبادرت به انجام کاری فراتر ازحد خود بکند این کلمه استفاده میشود. ازمترادف های این کلمه قودوخ باشغولاخ، توسباغا و قورا قودوخ را میتوان ذکر کرد.
خکه: سخن نادرست و دروغ
چرپاخ: فرد زیرک
قمی: فرد آب زیرکاه. مزی نیز مترادف این کلمه است
قرخ: فرد دراز و لاغر و خلافکار
اکمخ: خلف وعده کردن
بازلخ: پیاده روی مجردی حد فاصل چهارراه سعدی و میدان انقلاب
باسماخ: این کلمه به دلیل معانی زیاد آن ذهن دانشمندان را مشغول کرده وکتاب های زیادی دراین زمینه چاپ شده است.
مال باسان: فردی که کارها را به سرعت و بدون هیچگونه دقتی انجام میدهد.
تن تن: زنی که برای رفتن به مهمانی دیر آماده میشود
گیژ بامادور: احمق و ناتوان
عمو:معتاد
قازدر بابا: فعلا وقت ندارم انشاءالله درفرصتی دیگردرخدمت شما خواهم بود
فلانیه یتشیر:فلانی حق آب و گل دارد.
ودر پایان باید گفت: زنگان اوشاقلارینا یتیشیر ...